×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

تحلیلی از مناصبات بهائیت و صهیونیزم

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم
Untitled 3

اكبر صبري
مقاله حاضر به دنبال چاپ خاطرات و سپس گفت وگوي خانم مهناز رئوفي براي دفتر پژوهش هاي روزنامه كيهان ارسال شده است. اين مقاله در مجموع حاوي تحليلي مستند از روابط بهائيت و صهيونيسم است و خصوصاً آشكار مي كند كه اين فرقه جعلي چگونه با حمايت متقابل به پيدايي و رشد يكديگر مدد رسانده اند. بررسي روابط عميق بهائيان و صهيونيست و اطلاع از ميزان نزديكي و همراهي آنها نشانه اي آشكار از اين است كه پيوندهاي موجود ميان اين دو احتمالا بسيار بيشتر از آني است كه ما اكنون از آن مطلعيم به گونه اي كه مي توان گفت اين دو بخش هاي مشترك يك پروژه استعماري هستند.

Untitled 3

تحليلي از مناسبات بهائيت و صهيونيسم -دو يار ديرين

اكبر صبري
مقاله حاضر به دنبال چاپ خاطرات و سپس گفت وگوي خانم مهناز رئوفي براي دفتر پژوهش هاي روزنامه كيهان ارسال شده است. اين مقاله در مجموع حاوي تحليلي مستند از روابط بهائيت و صهيونيسم است و خصوصاً آشكار مي كند كه اين فرقه جعلي چگونه با حمايت متقابل به پيدايي و رشد يكديگر مدد رسانده اند. بررسي روابط عميق بهائيان و صهيونيست و اطلاع از ميزان نزديكي و همراهي آنها نشانه اي آشكار از اين است كه پيوندهاي موجود ميان اين دو احتمالا بسيار بيشتر از آني است كه ما اكنون از آن مطلعيم به گونه اي كه مي توان گفت اين دو بخش هاي مشترك يك پروژه استعماري هستند.
صهيونيست ها با استفاده از منابع مالي و تبليغي و پشتوانه هاي استعماري، قلب جهان اسلام- فلسطين- را به عنوان نقطه اي آسيب پذير انتخاب كردند تا به اهداف شوم بين المللي خود برسند. آنها به عنوان سكوي پرش، تشكيل دولت رسمي و مستقل اسرائيلي را در دستور كار خود قرار دادند. براساس اسناد و شواهد متعددي كه وجود دارد فرقه بهائيت نيز- كه پايگاه رسمي در دولت ها و ملت هاي ديگر نداشت و رهبران آن در اثر اغتشاش و آشوب به تبعيد به سرزمين فلسطين محكوم شدند- بنا را بر آن گذاشتند كه به حمايت همه جانبه از اسرائيل بپردازند و از منافع متقابل اين معامله استفاده كنند. لذا در جهت تخريب امت اسلام و حتي سوءاستفاده از پيروان ديگر اديان و آزادي خواهان، با شعارهاي فريبنده صلح جهاني و تشكيلات به ظاهر عدالت طلب بيت العدل، با صهيونيست ها همداستان شدند.
هنگامي كه سازمان ملل درصدد بود تا براي سرزمين فلسطين تصميم بگيرد، شوقي افندي (رهبر بهائيان) در نامه اي به رئيس كميسيون خاص رسيدگي به مسأله فلسطين در سازمان ملل نوشت:
«آقاي اميل سندر استورم، رئيس كميسيون مخصوص سازمان ملل... موقعيت بهائيان درا ين كشور تا حدي منحصر به فرد است... علاقه آنها (صهيونيست ها) به فلسطين، تا اندازه اي قابل قياس با علاقه بهائيان به اين كشور است؛ زيرا خاك فلسطين محل استقرار طلعت اعظم بهائي بوده و مقر دائمي نظم اداري بهائي است... مقام باب در كوه كرمل و مرقد عبدالبهاء بوده در آن محل و... محل اقامت پيشواي بهائيان و خانه هاي مختلف در عكا به قدوم بهاء الله منصرف شده... در آينده هم محافل روحاني ملي بهائي ديگري بوسيله شعبات خود در فلسطين، قسمتي از موقوفات بين المللي اين آئين را در اراضي مقدسه تحت تملك خواهد گرفت. خواهش دارم حفظ و وقايت حقوق بهائيان را مورد توجه قرار دهيد.» (شوقي رباني- 14 جولاي 1974)1
دروغ بزرگ
مشروعيت بخشيدن اين دو گروه نامشروع به همديگر از واقعيت هاي تلخ و طنزآميز است. شوقي افندي در لوح نوروز108 بديع2 درمورد تأسيس اسرائيل مي گويد:
«مصداق وعده الهي به ابناء خليل و وارث كليم ظاهر و باهر و دولت اسرائيل در ارض اقدس مستقر و به استقلال و اصالت آئين متينه به مركز بين المللي جامعه بهائي مرتبط و به استقلال آئين بهائي، مقر و معترف ]است[ و اقرار به رسميت ايام متبركه محرمه موفق و مؤيد»3.
همين فرد در تلگراف (4مه 1954م) خطاب به محفل بهائيان ايران مخابره مي كند: «... رئيس جمهور دولت اسرائيل بنابر قرار قبلي پس از پذيرايي در بيت عبدالبهاء، اعتاب مقدسه را زيارت نمودند، اين اولين تشريف فرمائي رسمي يكي از دول مستقله از مقامات مقدسه حضرت اعلي و مركز ميثاق بهاءالله است.»4
عبدالبهاء رهبر دوم بهائيان، كه بسيار جايگاه مقدسي در بين اين گروه دارد، مانند صهيونيست ها، پيروان را به مهاجرت و اقامت در فلسطين فرا مي خواند:
«امروز ما مشاهده مي كنيم كه آثار اوليه بشارات ظاهر شد و آنچه موسي در كوه طور به آن تكلم نمود (و) آنچه بهاءالله راجع به اتحاد و يگانگي فرمود، امروز به عرصه ظهور و بروز مي رسد... دوستان من، شما نيز مانند من به اين اراضي اسرائيل مسافرت كنيد، در اين اراضي مقدس از رائح طيبه بهره ور گرديد.»5
ادعا و مدرك محكمه پسند!
پروفسور «نرمان بيتويچ» دادستان پيشين حكومت فلسطين با اضافه نمودن اين فرقه به اديان آسماني درصدد وجاهت بخشيدن به آن برآمده و در اين باره اظهار مي دارد: «اكنون فلسطين را نبايد في الحقيقه منحصراً سرزمين سه ديانت محسوب داشت بلكه بايد آن را مقر چهار ديانت به شمار آورد! زيرا امر بهائي كه مركز آن در حيفا و عكاست... به درجه اي از پيشرفت و تقدم نايل گشته كه مقام ديانت جهاني و بين المللي! را احراز نموده است.»6
نذر امامزاده بي شجره نامه!
كمك هاي مالي دو طرفه صهيونيست ها و بهائيان به يكديگر خود مطلبي جالب توجه است. اسرائيل با به رسميت شناختن مسلك بهائي به عنوان يكي از مذاهب قانوني فلسطين اشغالي، هم به تقويت نيروي آماده در جهت مبارزه با دشمن ديرينه خود (اسلام) مي پرداخت و هم با جذب سرمايه هاي بزرگ (بالأخص رهبران بهائي) به رشد اقتصادي خود كمك مي كرد7.
شوقي، در جريان سفر نخست وزير اسرائيل (در رابطه با منافع بهائيان) به آمريكا، تلگراف محرمانه اي در 19آوريل 1952 به محفل بهائيان آمريكا نوشت:
«براي تأسيس و استقرار مركز جهاني امرالله در اسرائيل اقدامات وسيعه به عمل آمده... هنگام مسافرت رئيس الوزراي دولت اسرائيل به آمريكا، نمايندگان محفل ملي آمريكا با او ملاقات كرده و هجده قطعه اراضي به مساحت بيست و دوهزار مترمربع بر وسعت اوقاف بين المللي بهائي در كرمل اضافه گرديده است. ... معافيت اعتاب مقدسه از رسوم دولتي و ساير مزايايي كه از طرف وزارت دارائي اسرائيل اعطا شده بود اكنون شامل بيت عبدالبهاء و مسافرخانه شرقي و غربي نيز گرديده است». 8
همديگر را تحويل مي گيرند!
در نامه هيئت بين المللي حيفا به محفل روحاني ملي بهائيان ايران آمده است:
«هيئت بين المللي بهائي با كمال سرور مژده پيشرفت امرالله را در مركز جهاني آن، به استحضار ياران مي رساند... اين مسئله بسيار جالب توجه و مهم است كه هر قدر اشخاص در دوائر مقامشان بالاتر است حسن ادب و احترام و اطلاعات ايشان نسبت به امر بيشتر است. به همين طريق مقامات عاليه در انجام نظر مساعدتري داشته و در موارد لازم، از كمك مضايقه نمي نمايند». 9
در سال 1951، شش سال قبل از فوت شوقي در جريان ابلاغ تأسيس اولين شوراي بين المللي بهائي، اولين وظيفه اين شورا را اينگونه بيان كردند:
«اول- با اولياي حكومت اسرائيل ايجاد روابط نمايد، و وظيفه سوم آنكه با اولياي كشوري، در باب مسائل مربوط به احوال شخصيه داخل مذاكره شود». 10
پس از پايان قيوميت انگلستان بر فلسطين در 14 مي 1948 و به رسميت شناخته شدن اسرائيل توسط آمريكا، «لروي آيواس» منشي كل شوراي بين المللي بهائيان در نامه ارديبهشت 1332، جريان ملاقات رئيس جمهور اسرائيل و شوقي را بيان مي كند: «در اين روز تاريخي رئيس جمهور و خانمشان كل هيئت بين المللي بهائي را در هتل ماگيدو و در تالار مخصوص به حضور پذيرفتند. پس از لحظه اي رئيس جمهور و همراهان با اتومبيل روانه بيت مبارك شدند. حضرت ولي امرالله و حرم مبارك از رئيس جمهوري و خانم با لطف و محبت خاصي پذيرائي نمودند. ضمن مذاكرات دوستانه و غيررسمي، حضرت ولي امرالله مقصد و مرام بهائيت را توضيح و نظر مساعد و تمايل بهائيان را نسبت به اسرائيل بازگو كردند. و در پايان اين جلسه هنگام خداحافظي رئيس جمهور اسرائيل آرزوي قلبي خويش را براي موفقيت جامعه بهائيان در اسرائيل و سراي گيتي اظهار داشتند». 11
هيئت بين المللي بهائيان در حيفا طي نامه اول ژوئيه 1952 به بهائيان ايران مي نويسد: «روابط حكومت ]اسرائيل[ با حضرت ولي امرالله ]شوقي[ هيئت بين المللي بهائي دوستانه و صميمانه است... شناسايي امر]بهائي[ در ارض اقدس (فلسطين) موفقيت هايي حاصل گرديده است»12.
در مقاله اي به عنوان «بهائيت» در مجله فرانسوي وابسته به صهيونيسم به نام «زمين بازيافته» در سپتامبر 1952 اهداف يهوديان و عقايد بهائيان در تشكيل كشور مقتدري به نام اسرائيل تطبيق شده است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1-مجله اخبار امري، ارگان محفل ملي بهائيان، شماره7، آبان1326، 1947
Newsweek No7 sep
2- بديع عنوان سال تقويم بهايي است.
3- «توقيعات مباركه حضرت ولي امرالله»، ص.290
4- مجله اخبار امري، ارگان محفل ملي بهائيان، شماره12، فروردين 1332هـ ش.
5- مجله اخبار امري، ارگان محفل ملي بهائيان، شماره8و 9، آذر و دي .1331
6- كتاب قرن بديع، نوروز 101، قسمت چهارم، ص.162
7- انشعاب در بهائيت، اسماعيل رائين، ص168 به بعد.
8- مجله اخبار امري، ارگان محفل ملي بهائيان، ارديبهشت، .1331
9- مجله اخبار امري، ارگان محفل ملي بهائيان، شماره 5، شهريور .1331
10- مجله اخبار امري، ارگان محفل ملي بهائيان، شماره آذر و دي 1329، شماره 8 و9، صص5-.4
11- مجله اخبار امري، ارگان محفل ملي بهائيان، شماره 3، تيرماه 1333شمسي.
12-مجله اخبار امري، ارگان محفل ملي بهائيان،شماره 5، ص16، شهريور .1331

 

 

تحليلي از مناسبات بهائيت و صهيونيسم -بخش آخر
بهائيت ، نماد خيانت به ايران
خنجرهاي متعدد در قلب مشترك
امت اسلام كه مانع ديرينه صهيونيسم و استكبار جهاني بر سر راه رسيدن به اهدافشان بوده است، با انقلاب اسلامي به رهبري حكيمانه امام خميني(ره) به حركت جديد و پويا دست يافت. دشمني هاي اسرائيل با انقلاب اسلامي و حمايتش از رژيم بعث عراق در جنگ تحميلي عليه ايران واضح تر از آن است كه لازم به بيان باشد، سربازان و خلبانان و شيوه هاي جنگي اسرائيل گوياي گوشه اي از اين دشمني است. هجوم تبليغي و جنگ رواني كه هنوز هم ادامه دارد نمونه ديگري از آن است. بهائيان نيز در اين قسمت عقب نماندند و در طول جنگ تحميلي آرزوي شكست ايران را داشتند. اعتراف بهائيان نجات يافته از بهائيت در اين مورد گوياتر از هر مطلب ديگري است. با آنكه در جهت حفظ اين مرز و بوم همه گروه هاي ملي و ديني(يهودي، مسيحي و زرتشتي) شهيد تقديم كشور خود كردند؛ ولي بهائيت حتي سعي در ترور رزمندگان و نيروهاي فعال انقلاب را داشته است.» 13
در بحث انرژي هسته اي كه تمام ايرانيان آن را حق مسلم خود مي دانند، بهائيت با فشار مشترك آمريكا و اروپا سعي دارد كه ايران را از اين حق خود محروم كند و به اصطلاح، حقوق خود را! همسنگ حق ملي و منافع ملي ايران جلوه دهد و اروپا و آمريكا را وادار به چانه زني بر سر آن كند؟ 14
براستي با توجه به ادعاها و عقايد بي ريشه بهائيت و همكاري آنان با دشمنان امت اسلام و ايران عزيز و به خطر انداختن منافع ملي و بين المللي (مانند قدس و فلسطين مظلوم) براي پيروان اين گروه چه دلخوشي و انگيزه اي وجود دارد.
آيا حداقل بيت العدل بهائيان كه شعار و پرچم ايجاد عدل جهاني و صلح عمومي و رفع جنگ و خونريزي در جهان را علم كرده است، حتي درجريان جنايات قانا در لبنان و امثال آن- كه همه انسان هاي آزاده دنيا آن را محكوم كردند- كوچكترين حركتي درجهت عدالت انجام داد؟ يا آنكه در قلب كشور غاصب و مجرم و خونخوار اسرائيلي، آرزوي ادامه آن را داشت؟
خطيب مشهور، مرحوم فلسفي، كه علاوه بر مبارزات فرهنگي درجهت پيروزي انقلاب اسلامي، از زمان طاغوت به فعاليت وسيع فرهنگي، عليه بهائيان پرداخت و بينش عميقي از اين گروه دارد، چنين مي گويد:
«صهيونيست ها و بهائي ها»، دو وابسته صريح و بنده و برده آمريكا هستند. من از نظر سياسي دريافتم كه انگليس، فلسطين را به دست صهيونيستها، مركزي براي آنها قرار داد و آمريكا هم مي خواست ايران را به دست افرادي نظيردكتر ايادي (15)، مركز بهائي ها كند و درخاورميانه دو پايگاه داشته باشد.» (16)
همچنين ايشان در قسمت ديگري مي گويد:
«امروز مردم ايران بدانند كه اگر خداي ناخواسته انقلاب اسلامي ضربه ببيند و آمريكاييها دوباره بر ايران مسلط شوند ايران، فلسطين دوم خواهد بود، آنها، بهائيها را مانند صهيونيستها مسلط مي كنند و مسلمانان ايران را كه مالك اين سرزمين هستند مانند فلسطينيهاي مسلمان، به دربدري و اسارت و بدبختي مي كشانند.» (17)
تاريخچه كوتاه فرقه ضاله بهائيت
اين فرقه در قرن 19ميلادي به رهبري حسينعلي نوري (ملقب به بهاء) فرزند عباس (متولد تهران، 1233 قمري) به وجود آمد.
منشأ بهائيت از بابيت بود كه ميرزاعلي محمد شيرازي (متولد 1235) آن را بنيان نهاد علي محمد، با ادعاهاي مختلف (باب امام زمان بودن، مهدويت، نبوت، الوهيت) از سوي علماء به دليل ارتداد،مورد تكفير واقع شد و به دستور اميركبير درسال 1266 اعدام شد.
وي قبل از اعدام، ميرزايحيي (معروف به ازل) را جانشين خود معرفي كرد؛ اما حسينعلي نوري با وجود آنكه سال ها جانشيني ميرزا يحيي (كه برادر او هم بود) را پذيرفته بود، سرانجام به او خيانت كرد وخود را جانشين علي محمد باب معرفي كرد. از اينجا بود كه بابيت به دو گروه تقسيم شدند، يكي ازليه به رهبري ميرزا يحيي و ديگري بهائيت به رهبري حسينعلي، حسينعلي نوري سرانجام درسال 1309 (پس از سال ها سكونت درعكا از شهرهاي فلسطين اشغالي كه تبعيدگاه او حساب مي شد) در گذشت.
حسينعلي (بهاء)، پسر ارشدش، عباس (معروف به عبدالبهاء) را جانشين خود انتخاب كرد و جانشين دوم را هم محمد علي (با لقب عضن اكبر) قرارداد.

اما پس از مرگ بهاء برسر جانشيني او اختلاف شد و سرانجام عباس افندي پيروز گرديد. عباس افندي همان كسي است كه درجنگ انگلستان با عثماني، به علت خوش خدمتي به انگلستان لقب سر(بالاترين نشان رسمي افتخار انگلستان) را دريافت كرد. وي در سال 1340 ق در فلسطين اشغالي از دنيا رفت و چون پسرنداشت، شوقي افندي (معروف به ولي امر الله) را جانشين خود انتخاب كرد. شوقي هم درسال 1377 قمري در لندن به صورت مشكوك از دنيا رفت و در آنجا مدفون گرديد. او رهبري بهائيان را به يك گروه نه نفره از بهائيان سپرد كه مركز اداري بين المللي آنان درحيفا (درفلسطين اشغالي) با نام بيت العدل اعظم قراردارد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
13- مراجعه شود به كتاب «سايه شوم» (خاطرات يك نجات يافته از بهائيت) اثر مهناز رئوفي انتشارات كيهان با مقالات مستمر روزنامه كيهان در همين مورد.

14-مراجعه شود به روزنامه كيهان در بحث هاي مربوط به انرژي هسته اي سال اخير.

15- ايادي. پزشك مخصوص شاه كه بهائي بود و نفوذ و قدرت فوق العاده اي دردربار و تصميمات شاه داشت، فردوست گفته او 80 شغل درحكومت داشت.

16- «خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفي»، تدوين: علي دواني، چاپ5، بهار 82، مركز اسناد انقلاب اسلامي، ص .196
17-همان. ص 210

18- براي آشنايي بيشتر ر. ك:بابي گري، محمدمحمدي اشتهاردي، كتاب آشنا،قم.

 

خواندن 2199 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی