×

هشدار

JUser: :_بارگذاری :نمی توان کاربر را با این شناسه بارگذاری کرد: 667

صبحی چگونه بزرگترین مبلغ بهایی شد

یکشنبه, 17 آبان 1394 23:36 نوشته شده توسط  اندازه قلم کاهش اندازه قلم کاهش اندازه قلم افزایش اندازه قلم افزایش اندازه قلم

صبحی چگونه بزرگترین مبلغ بهایی شد

صبحی

برای بهاییان نام فضل الله مهتدی معروف به صبحی بسیار آشناست چه اینکه او در ایامی کاتب آثار بهاء الله و عبدالبهاء بوده و چنان در نزدیکی و مصاحبت با سران بهایی پیش رفت که به گفته خویش رفیق گرمابه و گلستان و یار غار آنان بود و محرم اسرارشان در پس پرده بود . او یکی از افراد با نفوذ در سیستم بهایی بوده و توانسته بود به جایگاهی برسد که کتابت آثار بهاء و عبدالبهاء را بر عهده بگیرد و از دید بهاییان به کاتب وحی مشهور شد و تمام بهاییان برای جایگاه او قبطه میخوردند و آرزوی چنین مقامی را داشتند و نزد اغنام الله ارج و قرب خاصی داشت .

او سال های متمادی در دستگاه بهاییت مشغول به فعالیت بود و  به عنوان یکی از مبلغین زبر دست بهایی مسافرت های تبلیغی زیادی رفته و الواح زیادی از عبدالبهاء در وصف و تشویق او صادر شده است

صبحی پس از سالها گمراهی بنور الهی هدایت گشت و به آغوش اسلام بازگشت و برای راهیابی و هدایت سایر بهاییان کتاب خاطرات صبحی را نوشت و در این کتاب نحوه رسیدن خود به جایگاه بزرگترین مبلغ بهایی را چنین شرح میدهد

نخست به عرض دوستان محترم مي‏رسانم که اين بنده در مهد بهائيت تولد و پرورش يافته ‏ام در خانداني که از قدماي «احباء» محسوب میشدند و خويشاوندي دوري با بهاءالله دارند و اگر چه افراد اين خانواده اکثر بهائي صميمي بودند ولي در بين آن جمع اين بنده را جوش و خروشي ديگر و شوق و شوري از وصف پرتو بوده و از آن زمان کودکي همچنان تا اوان جواني بالفطره دلبستگي شديدي به اين امر داشتم و از همين جهت بيشتر الواح و کلمات بها و عبدالبها را از بر کرده، راه استدلال اين امر را نيکو آموختم تا آن جا که گليم تبليغ را از آب بيرون مي‏کشيدم.

و گاهي که ابوي با کسي صحبت مي‏کرد و محتاج به کمک مي‏شد معاونتش مي‏کردم و خوب هم از عهده برمي ‏آمدم و بر سر اين کار چند مرتبه تنبيه شدم و چوب مفصل خوردم.

در خارج از مدرسه، مقدمات برهان و استدلال را در خدمت جناب فاضل شيرازي که مردي با زهد و تقوي و به نظر من اعلم از جميع اهل بهاست فراگرفتم.
 و مدتي در نزد نعيم سده اي اصفهاني و سمندر قزويني و ديگران به اتفاق جمعي از جوانان، تاريخ ظهور باب و کتاب بيان ابوالفضل گلپايگاني و مفاوضات عبدالبها را مباحثه مي‏کردم و چون اين مکتسبات [1]  بدان فطريات پيوسته شد، حالت وجد و طرب من زيادت گشت و با آن که بيشتر از چهارده يا پانزده سال نداشتم، زبانم به گفت کلمات وجديه گشوده شد، رطب و يابس [2]  الفاظي فارغ از معني که فقط حکايت از عوالم جذبه و شوق مي‏کرد از طبعم به ظهور مي‏رسيد و ياد دارم که مثنوي‏ اي ساختم قريب به سيصد بيت که مطلع ش اين بود:  


 ساز کن اي عشق آه و ناله را           بازگو هجران چندين ساله را
   از جدائي ها ميان ما و دوست‏            وز اشاراتي که بين ما و اوست‏

 

 و بالجمله با اين نشاط و انبساط و کيف و حال به حد رشد و کمال رسيدم و در معارف بهائي توغل [3]  حاصل نمودم. پس علاقمند سير و سفر در بلاد و تبليغ «امرالله» بين عباد شدم و باتفاق يکي از دوستان زردشتي نخستين بار به قزوين رهسپار گشتم.

قزوين آن روزها چندين عائله بهائي داشت که مهمتر از همه خاندان سمندر محسوب مي‏گشت که از بقاياي گروندگان دوره‏ ي سيدباب بودند و مجموع بهائيان قزوين نزديک به صد نفر مي‏شدند که جز يکي دو نفر از تجار و مرحوم ميرزا موسي خان حکيم باشي، ما بقي از کسبه ي متوسط الحال و عوام آن بلد به شمار مي‏رفتند.  

ايامي چند در منزل حکيم باشي که خانه ‏اش محط [4]  رجال و مضيف [5]  نساء و رجال و شخصش ميزباني سليم النفس و کريم الطبع بود بوديم تا آنکه يکي از دعاة مهم اين خانه (ميرزا مهدي اخوان الصفا) وارد آن شهر شد و بعدا به صلاحديد «احباب» متفقا براي تبلیغ بهاییت به سمت زنجان و آذربايجان حرکت کرديم.

بنده تا آن وقت حشر دائمي با مبلغان اين طايفه نداشتم و در پيش خود، آنان را مردماني برتر از ديگران مي‏ پنداشتم و چنين تصور مي‏کردم که مبلغ بهائي يعني فرشته که طينت وجودش به آب عقل سرشته شده و دره‏اي عجب و هوي در وجودش داخل نگشته؛ ازين جهت ارادت و محبت بسيار به اين صنف اظهار مي‏نمودم و درک خدمت آنان را توفيق و سعادتي عظيم مي‏شمردم.
باري بنده و آقا ميرزا مهدي، گامي براي خدا (بهاء الله) برداشتيم يعني قدم در راه دعوت (اغفال و جذب) گذاشتيم. [6]

و این چنین بود که صبحی که خود را کاتب وحی و واسطه بین حق (بهاء و عبدالبهاء)و خلق میدید با هوش و ذکاوت و تلاش مضاعف به عنوان مبلغ بزرگ بهاییت معرفی شد

پی نوشت :

1.اين به دست آورده ‏ها.
2.تر و خشک.
3.در اينجا معناي تعمق و مطالعه دقيق و عميق مي‏دهد.
4.جاي فرود آمدن.
5.جاي پذيرائي براي زنان.
6.خاطرات انحطات و سقوط فضل الله مهتدی صبحی ص 123

پایگاه جامع ادیان و فرق

 

خواندن 1317 دفعه
این مورد را ارزیابی کنید
(0 رای‌ها)

معرفی رهبران بهائیت

  • زرین تاج قزوینی

     

    زرین تاج قزوینی (فاطمه یا ام السلمه) مشهور به طاهره قُرهالعَین یا طاهره بَرَغانی (زاده 1228 قمری برابر با 1823 میلادی در قزوین - درگذشته 1268 قمری برابر با 1850 میلادی).

     

    ادامه مطلب...
  • شوقي افندي

    شوقي افندي ملقب به شوقي رباني (1314-1377/1336ش) فرزند ارشد دختر عبدالبهاء بود که بنا به وصيت وي، در رساله اي موسوم به الواح و وصايا به جانشيني وي منصوب شده بود.

    ادامه مطلب...
  • علی محمد باب

    علی محمد باب شیرازی، موسس بابیت است. او شاگرد سید کاظم رشتی بود که با بهره گیری از افکار شیخیه، ادعای بابیت، امامت، خدایی و … کرد و در آخر توبه نامه نوشت و خود را هیچ دانست.

    ادامه مطلب...
  • سید کاظم رشتی

    سيد كاظم رشتي بن سيد قاسم بن سيدحبيب از سادات حسيني مدينه ، زبده ترين شاگرد شيخ احمد احسائي بود که پس از مرگ شيخ رهبري  شيخيه را برعهده گرفت.

    ادامه مطلب...
  • عباس افندی (عبدالبهاء)

    عباس افندي (1260-1340) ملقب به عبدالبهاء، پسر ارشد ميرزا حسينعلي است و نزد بهائيان جانشين وي محسوب مي گردد.

    ادامه مطلب...

مبارزان با بهائیت

cache/resized/ccaca808332350bd352314a8e6bdb7dd.jpg
یکی از حوادث مهم زندگی آیت الله بروجردی تقارن سال
cache/resized/a2c88199bdee2998adc4f97d46fdb662.jpg
ملا محمد سعید بارفروشی معروف به سعید العلما یکی